نکات و ترفندهایی از همه چیز

مطالب جالب و خواندنی از دنیای اطراف ما

نکات و ترفندهایی از همه چیز

مطالب جالب و خواندنی از دنیای اطراف ما

سلام به همه دوستان

در این وبلاگ همیشه سعی میکنم که بهترین مطالب رو براتون بذارم که حتما توی زندگی کاربرد داشته باشه. من علاقه زیادی به اینترنت دارم و همیشه بهترین مطالبی رو که فکر میکنم برای شما هم جذاب باشه براتون قرار میدم.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

خلاصه کتاب حقیقت زشت

پنجشنبه, ۲ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۵۳ ب.ظ

«حقیقت زشت» نگاهی انتقادی به فیس‌بوک و مدیران آن ارائه می‌کند، که محیطی پر از گاز و یک پلتفرم رسانه‌های اجتماعی بحث‌برانگیز را ایجاد می‌کنند که به‌دلیل قدرت و نفوذ بی‌شمارش بر جامعه ما، می‌تواند به راحتی به خطری برای کاربرانش چه در زندگی مجازی و چه در زندگی واقعی تبدیل شود.

an ugly truth book

اگر نام فیس بوک را نشنیده اید، احتمالاً زیر یک سنگ زندگی می کنید. همه چیز از یک پروژه خوابگاه شروع شد. اکنون این پلتفرم رسانه اجتماعی یکی از قدرتمندترین شرکت های جهان است. اگرچه این شرکت غول پیکر موفق بود، اما به دلیل نقض حریم خصوصی کاربران، داشتن تعصبات سیاسی و مسائل قانونی مستمر شهرت دارد.

یک حقیقت زشت فیس بوک و جنبه های متعدد آن را افشا می کند. در بیرون دوستانه و پیوند دهنده، اما در درون گمراه کننده و مغرضانه. این شرکت در راه نزدیک به سه میلیارد کاربر فعال ماهانه است. و داده های آنها به یکی از با ارزش ترین دارایی های دیجیتال در جهان تبدیل شد. چه چیزی این شرکت را حتی امروز متمایز می کند؟

مارک زاکربرگ فیس بوک را طراحی کرد تا مردم را به هم متصل کند و آنها را اجتماعی کند. محبوبیت آن به شدت افزایش یافت زیرا کاربران نسبت به این پلتفرم وسواس پیدا کردند. به سرعت به سال 2015، این برنامه به قدری تأثیرگذار شد که حتی می تواند بر انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده تأثیر بگذارد! با این حال، قدرت انباشته شده در طول سال ها هزینه های اخلاقی زیادی را به همراه داشت.

در اینجا سه ​​درس مورد علاقه من از این کتاب آمده است:

1. اگرچه فیس بوک سعی کرد از نظر سیاسی بی طرف بماند، اما در نهایت کاملاً مغرضانه بود.
2. پلتفرم رسانه های اجتماعی به حفظ حریم خصوصی داده ها نمی پردازد، بلکه به سود است.
3. انحصار بازار شرکت باعث خشم بسیاری از مردم و سازمان ها شد.

درس 1: همانطور که پلتفرم اجتماعی به شهرت رسید، رسانه های خبری سیاسی از آن استفاده کردند و کار کردند.

با تبدیل شدن پلت فرم رسانه های اجتماعی به یک شرکت غول پیکر، هدف بسیاری از رقبا قرار گرفت. همچنین به ابزار عالی شرکت های خبری تبدیل شد. مقالاتی که در رسانه ها ظاهر می شدند با استفاده از فیس بوک به مخاطبان بیشتری دست یافتند. و شرکت های پشت سر آنها خوشحال بودند که ترافیک، اقتدار و حاشیه های خود را افزایش دهند.

اکنون، اصل مسئولیت اجتماعی شرکت ها بیان می کند که شرکت ها باید جنبه های اجتماعی و زیست محیطی اقدامات خود را نیز در نظر بگیرند. در عوض، فیسبوک با سانسور و طرفداری سیاسی درگیر شد. از سال 2016، این شرکت در جستجوی کارمندانی بود که داستان‌های خجالت‌آور درون وبلاگ محبوب Gizmodo را گزارش می‌کردند تا آنها را اخراج کند.

حتی برای آن کارمند هم داشتند! سونیا آهوجا یکی از تپنده ها بود. اما او نتوانست رسوایی های مربوط به انتخابات را پوشش دهد. الگوریتم آن اخبار با نرخ تعامل بالا را ترجیح می داد. متأسفانه، اینها نیز دارای محتوای التهابی بودند. به همین دلیل این شرکت قابلیتی به نام موضوعات پرطرفدار را معرفی کرد. Gizmodo ادعا کرد که آنها از این ابزار برای مسدود کردن دیدگاه های جناح راست استفاده می کنند.

دولت علناً از این اتهامات چشم پوشی کرده است. اما پس از آن رسوایی کمبریج آنالیتیکا اوج گرفت. این شرکت اطلاعات 87 میلیون کاربر را به دست آورد و به اعضای کمپین سیاسی دونالد ترامپ فروخت. با تمام این داده ها، تیم تبلیغاتی رئیس جمهور آینده یکی از موثرترین کمپین های تبلیغاتی آنلاین در تاریخ انتخابات را ایجاد کرد و موفق شد برنده شود.

درس 2: فیس بوک یک معدن داده طلا است و بهره برداری از آن سود را بر اخلاقیات ترجیح می دهد.

مانند رسوایی کمبریج آنالیتیکا، فیس بوک در بسیاری از تخلفات سیاسی و حقوقی عمومی دست داشت. با این حال، به نظر می رسد این شرکت بهتر از همیشه است. صورت های مالی و قیمت سهام ثابت و رو به رشد هستند. در همین حال، این پلتفرم به جذب کاربران جدید و کسب درآمد از کاربران قدیمی ادامه می دهد.

پس چگونه فیس بوک این کار را انجام می دهد؟ چه چیزی این شرکت را تا این حد سودآور می کند؟ پاسخ داده است. کلایو هامبی، ریاضیدان بریتانیایی، زمانی داده ها را روغن جدید نامید. و این قیاس عامیانه از همیشه واضح تر است. فیس‌بوک از همان ابتدا برای محیط آنلاین مناسب بود.

حجم اطلاعاتی که از کاربرانش دارد باورنکردنی است. با استفاده از آن، شرکت می تواند تبلیغات را به طور خاص برای هر نوع مشتری هدف قرار دهد و میلیاردها درآمد ایجاد کند. علاوه بر این، این پلت فرم به گونه ای ساخته شده است که افراد تبلیغات و داده ها را با یکدیگر به اشتراک می گذارند و بینش قابل توجهی برای کسب درآمد ایجاد می کند.

به عنوان مثال در سال 2009 فیس بوک دکمه لایک را معرفی کرد. با این ویژگی جدید، می‌توان دید که کاربران چه چیزی را ترجیح می‌دهند و آن را می‌فروشند. این سایت همچنین تنظیمات حریم خصوصی را تنظیم کرد و کاربران خود را فریب داد تا اطلاعات بیشتری در مورد آنها به دست آورند و مجوزهایی برای جمع آوری اطلاعات دریافت کنند. غیر اخلاقی؟ آره. سودآور؟ کاملا.

مرکز دموکراسی دیجیتال متوجه بهره برداری فزاینده فیس بوک از داده های کاربرانش شد و شکایتی را به کمیسیون تجارت فدرال ارائه کرد. با این حال، اقدامات کمی انجام شده است. فیس بوک موافقت کرد که شیوه های استفاده شده را تغییر دهد و ممیزی ها را انجام دهد. اما دولت واقعاً منابع زیادی را برای بررسی ها اختصاص نداد.

درس 3: فیس بوک به دلیل اقدامات ضدرقابتی دشمنان زیادی دارد.

همانطور که دیدیم، شهرت فیس بوک از نقطه نظر تجاری حول پرونده های قضایی، رسوایی ها و مسائل مربوط به حریم خصوصی داده ها می چرخد. برای تکمیل آن، این شرکت موفق شد وارد قلمرو جدیدی شود: متهم شدن به اقدامات ضد رقابتی. زاکربرگ علیرغم عادت به مطبوعات منفی، وقتی فهمید کریس هیوز، یکی از بنیانگذاران، علیه او مخالفت کرده، شوکه شد.

هیوز شرکت را زودتر ترک کرد تا به پروژه های دیگر برود. بعداً، او مقاله‌ای منتشر کرد و گفت که شرکت با درهم شکستن رقابت با استفاده از داده‌های مردم، خیلی سریع رشد کرد. او تنها کسی نبود که این ادعاها را مطرح کرد. و حق داشتند! در طول سال‌ها، فیس‌بوک تقریباً 70 عملیات از جمله اینستاگرام و واتس‌اپ را به دست آورده بود.

بعداً زاکربرگ خدمات را با هم ادغام کرد. این کار را برای وکلایی که به دنبال راه هایی برای مقابله با انحصار فیس بوک بودند، سخت تر کرد. با این حال، از سال 2020، مقررات ضد انحصار برای این شرکت به یک موضوع رایج در ایالات متحده تبدیل شد. پس چه کسی می داند که قرار است با فیس بوک چه اتفاقی بیفتد؟

در حال حاضر، این شرکت به دلیل امتناع از رد یک ویدیوی شرم آور از رئیس مجلس، دوستان زیادی در واشنگتن دی سی ندارد. علاوه بر این، نتوانست نام شرکت را به عنوان پلتفرمی که برای دموکراسی و آزادی بیان است، تغییر دهد. یا به عنوان یک دارایی برای آمریکا در برابر پلتفرم های رسانه های اجتماعی چینی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۰ ، ۲۱:۵۳
Mohammad Hadi Ebrahimi

خلاصه کتاب Fail Fast Fail Often

سه شنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۰، ۱۰:۳۰ ق.ظ

شکست سریع غالباً اهمیت پذیرش شکست را به عنوان بخشی طبیعی از زندگی ما تشریح می‌کند و اینکه چگونه با در آغوش گرفتن آن به جای ترس از آن می‌توان راه تکامل، رشد، یادگیری و پاسخ به تجربیات و افراد جدید را بهبود بخشید.

ممکن است ضرب‌المثلی را شنیده باشید که می‌گوید: «هر چیزی که می‌خواهید خارج از منطقه آسایش شماست» ━ خوب، درست است! مردم اغلب در شغل یا رابطه‌ای گیر می‌کنند که از آن متنفرند، اما از بیرون شدن از آن خیلی می‌ترسند. خب، به معنای واقعی کلمه، این تعریف گیر افتادن در یک شیار است.

اگر در موقعیت مشابهی قرار گرفتید، وقت آن رسیده است که مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرید و محیطی ایجاد کنید که باعث شود از خود احساس خوشبختی کنید. اجازه ندهید آسایش و ترس از شکست مانع زندگی رویایی شما شود. در عوض، عدم اطمینان و دوز سالم خطر را در آغوش بگیرید. همه چیز با الگوهایی در سر ما شروع می شود.

شکست سریع شکست اغلب به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه می‌توانیم این الگوهای ناسالم را بشکنیم و یاد بگیریم که شکست را همانطور که هست بپذیریم: بخشی طبیعی از تکامل. زندگی ثابت نمی ماند، بنابراین بالا و پایین ها تضمین شده است. با این حال، لذت بردن از این فرآیند و درس گرفتن از اشتباهات، طعم موفقیت و دستاوردها را بسیار شیرین تر می کند.

در زیر سه درس مورد علاقه من از این کتاب آورده شده است:

  • موفقیت نصیب کسانی می‌شود که باعث می‌شوند همه چیز اتفاق بیفتد و تمام وقت خود را صرف انجام افکار واهی نمی‌کنند.
  • شکست سازنده و درس گرفتن از اشتباهات، راه موفقیت شما را تسریع می کند.
  • با تعیین اهداف هوشمندانه و سپس تقسیم آنها به مراحل کوچکتر از شکست جلوگیری کنید.

بیایید ببینیم این درس ها واقعاً چه معنایی دارند و برخی از بینش های جالب را کشف می کنیم!

درس 1: اقدام کنندگان در نهایت آنچه را که آرزو دارند انجام خواهند داد.

اگر احساس می‌کنید در روتینی گیر کرده‌اید که شما را بی‌مولد و بدبخت می‌کند، اما نمی‌توانید قدرت و اراده درونی برای شکستن آن را پیدا کنید، اخباری داریم - ترس اساسی از شکست دارید. به نظر خوب نیست، درست است؟

بسیاری از مردم احساس می‌کنند که تغییر زندگی‌شان نیازمند تلاش بسیار زیاد و برنامه‌ای عملی است که به زمان زیادی نیاز دارد تا به اشتباه بیفتد. برخی از افراد پس از یک روز بیدار شدن از خواب و تصمیم به خرید یک بسته سیگار دیگر، سیگار را ترک می کنند. همه اینها از ذهن و عزم درونی ما سرچشمه می گیرد.

اگر چیزی می خواهید، به دنبال آن بروید. واقعاً به همین سادگی است. با این حال، اگر اجرای یکباره همه چیز برایتان دشوار است، سعی کنید کارهای کوچکی انجام دهید که نتایج مثبتی به همراه دارد. با معکوس کردن طرز فکر خود، از نگاه کردن به آینده برای رفاه و خوشبختی، تا یافتن آنها در چیزهای کوچکی که هر روز شما را احاطه کرده اند، ادامه دهید.

در نهایت، به خاطر داشته باشید که موفقیت اغلب نتیجه یک ذهنیت برنده و استفاده از فرصت ها است، نه برنامه ریزی دقیق. با این حال، نباید آن مرحله را به طور کامل نادیده بگیرید، بلکه خطوط خود را در مورد سختی اقدامات برنامه ریزی شده خود تار نگه دارید و همانطور که می آید سوار موج شوید.

درس 2: شکست در طول زندگی می تواند یکی از بهترین کارهایی باشد که می توانید انجام دهید.

هیچ کس دوست ندارد باخت، درست است؟ چه در مورد چیزهای بی‌اهمیتی که در روز شما اتفاق می‌افتد صحبت می‌کنیم، چه جنبه‌های جدی‌تری مانند از دست دادن یک تبلیغ یا ورشکستگی کسب‌وکارتان، شکست می‌تواند بسیار ناراحت‌کننده باشد و می‌تواند به طور جدی بر روحیه فرد تأثیر بگذارد.

با این حال، شکست یکی از بهترین چیزهایی است که می تواند برای شما اتفاق بیفتد. تکان دهنده، درست است؟ خوب، معلوم می شود که درگیر شدن در فرآیند آزمون و خطا و یادگیری از آن می تواند به پیشرفت های قابل توجهی در مهارت های نرم شما منجر شود. در نتیجه، این مهارت‌ها به شما کمک می‌کنند تا پایه‌ای قوی‌تر برای تلاش‌های آینده خود بسازید.

هر بار که شکست می خورید و استراتژی های خود را برای بهبود آنها تجزیه و تحلیل می کنید، خود را بهتر می کنید. رشد اغلب مانند یک عیب به نظر می رسد، و به شما زمان سخت و مقدار زیادی از احساسات ناخوشایند را می دهد. با این حال، هنگامی که از این مانع عبور کردید، متوجه خواهید شد که چگونه درس ها و مهارت هایی که آموخته اید به شما در ساختن آینده ای بهتر کمک می کند.

درس اینجا این است: سعی کنید. مردود شدن. از اشتباهات خود درس بگیرید. از شکست نترسید، زیرا منبع بزرگی از خرد است. فقط با درس گرفتن از شکست های خود می توانید رشد کنید و دفعه بعد بهتر عمل کنید.

درس 3: اهداف را تعیین کنید و آنها را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید تا آنها را دست یافتنی تر کنید.

اگرچه شکست بخشی طبیعی از فرآیند تکامل است، اما این بدان معنا نیست که ما باید تا آنجا که می توانیم اغلب و بدون ساختار شکست بخوریم. پیشگیری هنوز ضروری است و شکست تنها زمانی می تواند به درس تبدیل شود که با تجزیه و تحلیل خلاهای موجود در برنامه خود کشف کنید که چگونه آن را به طور مؤثر انجام دهید.

صبر کن، یک طرح؟ در واقع، برنامه ریزی از قبل جنبه مهم دیگری است که باید همیشه در ذهن داشته باشید. تعیین اهداف نه تنها شما را مصمم‌تر و بلندپروازتر می‌کند، زیرا باید به دنبال چیزی باشید، بلکه ساختار بیشتری به زندگی شما می‌دهد. پس چگونه قرار است از قبل برنامه ریزی کنیم؟

خوب، با تعیین هدف مرتبط با چیزی که می خواهید به آن برسید شروع کنید. اهداف شما ممکن است کاهش وزن، افزایش درآمد یا تغییر شغلتان باشد. بخش مهم این است که در مورد اهداف خود بسیار دقیق باشید. آنها را به یک ضرب الاجل ببندید و به آن پایبند باشید. سپس، آنها را به اهداف و مراحل کوچکتر تقسیم کنید.

این قسمت ضروری است. اگر در نهایت بیشتر از چیزی که می‌توانید گاز بگیرید، انگیزه و روحیه شما به میزان قابل توجهی کاهش می‌یابد و باعث می‌شود که اصلا تلاش نکنید. زمانی که اهداف خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کرده و یکی یکی به آنها دست یابید، تعیین سطح بالا قابل کنترل تر می شود. به این ترتیب، در نهایت به آنچه آرزو داشتید می رسید.

خلاصه کتاب این است که ...

کتاب‌های زیادی توصیه‌های عملی ارائه نمی‌کنند و به جای اینکه خوانندگان خود را آرام کنند، بر راهنمایی مستقیم تمرکز می‌کنند. با این حال، Fail Fast Fail اغلب موفق می شود با خوانندگان خود صحبت کند و زنگ خطری برای همه کسانی باشد که در یک راه حل گیر کرده اند و یک قدم با فرسودگی شغلی فاصله دارند. خواندن این اثر به طور مثبت بر ذهن و بدن شما تأثیر می گذارد تا روند تغییر زندگی شما به سمت بهتر آغاز شود. همه چیز بدون نگرانی دیگر از ترس شکست انجام شد.

خلاصه Fail Fast Fail Often را به چه کسی توصیه می کنم؟

مرد 35 ساله ای که در زندگی حرفه ای خود با شکست مواجه است و می ترسد از نو شروع کند، فرد 40 ساله مطلقه ای که ملاقات با افراد جدید و ارتباط مجدد با دوستان قدیمی برایش سخت است، یا 28 ساله کسانی که احساس می کنند در شغلی گیر کرده اند که از آن متنفرند اما از ترک آن می ترسند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۰۰ ، ۱۰:۳۰
Mohammad Hadi Ebrahimi